دوران کوثر کودکی، دوران بهتر کودکی

دوران باور کودکی، هرگز تو نگذر کودکی


دل می رود بر کودکی، با یاد آن دوران خوش

مادر بیا، مادر بیا، مارا ببر بر کودکی


یکدانه بودم کودکی، دردانه بودم کودکی

ای کودکی ای کودکی، دوران آذر کودکی


رو بوس مادر کار ما، آغوش مادر جای ما

پر می زدم بر دور او، چون آن کبوتر کودکی


گهواره ام دامان او، هر مشکلم آسان او

ای کاش بودی کان مرا، عمرم سراسر کودکی


فرزانه ای مادر بخوان، دیوانه ای مادر بخوان

با ما بیا دامان او، دردانه پرور کودکی


حالا شدی مادر اگر، یا گشته ای حالا پدر

بگذشته ای از کودکی؟ در نزد مادر کودکی


گر عاقلی یا غافلی، گر عاشقی یا کاشفی

بر یاد آور باز، آن دامان دلبر کودکی


(میلاد) دل رسوا مکن، وان کودکی برپا مکن

چون نیست مادر این جهان، از سر درآور کودکی


آن روز شیدایی رسد، او را تو پیدا می کنی

دامان او چون می رسی، آری تو آخر کودکی


(علی خودى آغمیونی)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها