به سر، آمدمرا آن استقامت

شدم بیمارغم،بشکسته قامت


بیا دردم دوا کن با نگاهی

شوم راضی کنم دل را به نامت


همان روزیکه دیدم چشم ماهت

رسیدم آرزو رفتم به دامت


تو صیدم کرده ای صیادبرگرد

رهاکن صیدخود ازاین اقامت


نیاری بعدمرگم نوش دارو

بیابیمارخود یابی سلامت


تورا(میلاد) چشمم عشق داده

که سنجدعشق وهم سنجددوامت


بمان ناکام،درخودکام خودیاب

رسی مارا فقط روز قیامت


(علی خودى آغمیونی)



مشخصات

آخرین جستجو ها